1397/2/8
#دیالوگ_های_دو_عدد_حال_بهم_زن !
سلام عزیزم دوستت اومد؟
-نه عزیزم :(
عزیزززززمممم چراااا؟؟
-خب عزیزمممم اون میخواست دیروز بیاد که نشد دیه نیومد کلا!راستی لباسات و داشتم تا میکردم،بوی تو رو میدن...
عزیزم خودم تا میکردم از سرکار اومدم!
-عزیزمممم خودم تا کردم برات
عزیزم یه لحظه صبر کن من برم دم سطل آشغال بالا بیارم!
-😂😂😂😂😂
پ.ن:من دیگه حالم داره از عزیزم گفتنامون به هم میخوره عزیزم!!! [اوغ]
پ.ن2:آیا میدانستید؟من چقدررر خوشحال میشم وسط درس دادنات به بچه ها زنگ میزنی به من تا صدات و بشنوم؟حس میکنم پیش توام تو لحظه هات...🙈خیلی خوبه خیلی!
پ.ن3:عزیززززم یه غذای عجق وجقی درست کردم که نگو!استنبولی از قبل یکم مونده بود،مرغ یه تیکه از قبل مونده بود! مرغ و ریش ریش کردم لای استنبولی ای که توش گوشت چرخ کرده بوده!تازه چون کم بوده برنج سفید هم بهش اضافه کردم! یه وضعی شده... خدا بخیر کنه 😅
خو چیکار کنم؟؟؟چیکار کنم هنوز دستم نیومده دوتایی چقدر میخوریم دقیقا!😂
داستان داریم...
#چندش!