یه حس خییییلی خاص داره اولین ماه مبارک و اولین روزه ها تو خونه ی خودمون...
خیلی خاص و خیلی خوب!
یه حس خییییلی خاص داره اولین ماه مبارک و اولین روزه ها تو خونه ی خودمون...
خیلی خاص و خیلی خوب!
#دیالوگ_های_دو_عدد_حال_بهم_زن !
سلام عزیزم دوستت اومد؟
-نه عزیزم :(
عزیزززززمممم چراااا؟؟
-خب عزیزمممم اون میخواست دیروز بیاد که نشد دیه نیومد کلا!راستی لباسات و داشتم تا میکردم،بوی تو رو میدن...
عزیزم خودم تا میکردم از سرکار اومدم!
-عزیزمممم خودم تا کردم برات
عزیزم یه لحظه صبر کن من برم دم سطل آشغال بالا بیارم!
-😂😂😂😂😂
پ.ن:من دیگه حالم داره از عزیزم گفتنامون به هم میخوره عزیزم!!! [اوغ]
پ.ن2:آیا میدانستید؟من چقدررر خوشحال میشم وسط درس دادنات به بچه ها زنگ میزنی به من تا صدات و بشنوم؟حس میکنم پیش توام تو لحظه هات...🙈خیلی خوبه خیلی!
پ.ن3:عزیززززم یه غذای عجق وجقی درست کردم که نگو!استنبولی از قبل یکم مونده بود،مرغ یه تیکه از قبل مونده بود! مرغ و ریش ریش کردم لای استنبولی ای که توش گوشت چرخ کرده بوده!تازه چون کم بوده برنج سفید هم بهش اضافه کردم! یه وضعی شده... خدا بخیر کنه 😅
خو چیکار کنم؟؟؟چیکار کنم هنوز دستم نیومده دوتایی چقدر میخوریم دقیقا!😂
داستان داریم...
#چندش!
اینجا اتاق مطالعه اس
پشت اینجا کتابخونمونه... همون کتابایی که با عشق خریدیشون،با قایم موشک بازی خریدیشون و دنیای توی مغزت هستن!یه دنیای درونیت که شاید فقط من ببینمش اون دنیا رو.. شاید آقا مهدی و آقا سید و آقا میلاد و اینا هم ببینن البته. دنیایی که با این کتابا ساختی تو دلت و من از پنجره های چشمت اون و میبینمش و دوسش دارم درس همون اندازه که تو دوسشون داری...
#❤
آینه و شمعدونمون
که کل خیابون و بالا و پایین کردیم و پا درد گرفتیم تا آخرش چیزی و که میخوایم با قیمت مناسب پیدا کنیم..و کردیم😍
درش و که باز میکنیم،اولین کادو ی تولد من و میبینیم که برام خریدی و عاشششقشم بس که قشنگ و دلبره...
و این قسمت جزو دوست داشتنی ترین هامه.
اینجا کنج دنجته..
رنگ پارچه و چوب رو خودت انتخاب کردی،دوسش داری و کلی کیف میکنی از دیدنش
چونکه خوش سلیقه ای و البته این از انتخاب من مشخص بود و اصلا نیازی نبود به گفتن چون کاملا مشخصه!ولی خب... به هر حال...
بالاش هم اون تابلویی و زدیم که خلاصه ای تمام زندگیمونه
| شکر خدارا که در پناه حسینیم / عالم از این خوبتر پناه ندارد... |
اینکه من..
خونمونو عاشقم!.. سبز و سفید های آشپزخونه رو ، چوبی های پذیرایی و گرمای اتاق خوابمون و... سنتی آینه شمعدون های دلبرمونو... اتاق مطالعه رو با اون فرش لاکی و طرح هرمس دوست داشتنیمونو... کتابارو..مبل کنج دنج تورو... همه رو دوست دارم...
همین
اومدم که بنویسم که بمونه خونه ی اولمونو و خیلی دوس دارم.
#خونه
#مای_سوئیت_هوم
صدای نفس کشیدنت وقتی خوابی...
]به وقت 30 روز مونده تا عروسی[
ساعت 00:28
+ممنونم که اون شب ازم خواستگاری کردی...
-ممنونم که قبولم کردی
نصفه شبانه های ما دوتا
که اگر تو نبودی،هیچکس و دوست نمیداشتم.هیچ کس...!
میگه:
(این دستگاه ها که میوه رو داره باهاش ابگیری میکنه خیییلی خوبه سادات . یدونه حتما برای خونمون میگیرم)
من:
(اره بگیر که هر وقت اومدی از سر کار من برات ابمیوه بگیرم😍)
میگه:
(ولی نمیشه آخه زور زیاد میخواد کار مردونه اس😎💪)
من:
(خب من خودم یه مرررد تو خونه دارم،آقامون هست...😍)
میگه:
(فعلا آقاتون داره کثیف کاری میکنه[و انگشت های بستنی ای شده اش را در دهانش میگذارد...])
____________________
پ.ن:دیوونه اس و آداب و اصول خوردن رو خیلی رعایت نمیکنه 😠 حتی چایی و هورت میکشه!!!!😠😠😠 ولی خب... دوسش دارم
____________________
(به وقت دنبال کت شلوار عروسی گشتن تو سعدی و شیر موز بستنی بر بدن زدن + شیر موز انبه!تو اون مغازه کوچولوعه که یه در قدیمی جلوش داشت که قفل بود و چندتا گلدون چیده جلوش،همون که وقتی داشتم از توی شیشه های در داخل و نگاه میکردم بهم گفتی فضول نگاه نکن زشته 😑 بزار بگم بهت جناب آقای #حاجی_گیرینوف برای من زشت اینه که بهم بگی فضول در حالی که خودت داری تو فضولی کردن من فضولی میکنی...بعله!زشت یعنی این!فضولی یعنی این!...😑)
من:خدا کنه مرغش زیاد باشه و سس مخصوص پاستا آلفردوش زیاد قارچ داشته باشه...
تو:خدا کنه کنار کوبیده اش پیاز هم داشته باشه...
:/
_________________________
پ.ن:میگن تفاهم یعنی تحمل تفاوت ها و ما شدیدا باهم تفاهم داریم 😆
_________________________
(به وقت قطعی کردن قرار داد دوخت لباس عروووس👰)