1397/9/10
يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ق.ظ
| بسم الله النور |
میگم که...
حس خوب اون لحظه ای رو که تو مترو ارم سبز تو اونور تو آقایون نشستی و من اینور تو خانوما و بین این شیشه ه همدیگه رو نگاه میکنیم و ، با هیچی عوض نمیکنم...
یا اون لحظه ای که تو ایستگاه نیرو هوایی یه عالمه آدم میان تو و مسیر دید من و تو رو سد میکنن... وقتی یکم میرن کنار و جا به جا میشن،از لا به لای افراد میتونیم همدیگه رو ببینیم و جفتمون از ذوق لبخند بزنیم رو...
و حس خوب تو رو داشتن رو
با هیچی عوض نمیکنم.
____________
خونه ی زندگی آیندمونو اجاره کردیم و من هنوز توش و ندیدم!
دیشب که دلگرفته بودم رفتیم قدم بزنیم
رفتیم نمای از بیرون خونمون و دیدم...
یه حس عجیبی دارم!حس اینکه حدودا یک ماه دیگه قراره اون تو زندگی کنم ، بدون مامانی که همیشه غذاش حاضر باشه ، بدون خواهری که هر روز منتظر باشم از مدرسه بیاد و یه دل سیر غرغر کنه ، بدون پدرم که هرچی ازش بگم کم گفتم...
خیلی حس عجیب و ترسناکیه...
[لدفا یکم این دخترک ترسو درک شود،با تشکر!]❤
____________
پ.ن:ایستگاه #توحید بدون تو... من از هممممه ی ایستگاه های بدون تو(به جز ولیعصر عجل الله و انقلاب اسلامی و امام خمینی)متنفررررررررمممممممم....😑
| عاشقک بنت الزهرا ( سلام الله علیها) |