بغض پدر...
شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ب.ظ
پدر گفت:
"بخدا بری اون سر تهران ، خونه ی خودت
و هفته ای یبار نیای اینجا خودت میدونی !!!"
اینارو بعد از نماز گفت...
اینارو با عصبانیت گفت
یهو ، بعد از سجده !
با اخم
با چشمای قرمز
با صدای بم و بلند !...
و کی جز من و مادر میدونه که پدر وقتی بغض داره،وقتی گریه داره اینطوری میشه؟...
گفتم چشم.اگه شد بیشتر از هفته ای یکبار میام..
نفس عمیق کشید...
#موقت
۹۷/۰۳/۱۲